موسیقی ما – حسهایی که داماهی در مخاطبش ایجاد میکند آنقدر متفاوت و حتی متضاد هستند که نمیتوان صفت دقیقی برای توصیف فضای کارش پیدا کرد؛ واژههای مرسومی چون تلفیقی که به هیچ وجه راهگشا نیستند. آنها گاهی آنقدر شاد و پر شور و پرهیجان هستند که لذت محض زندگی را زنده میکنند و گاهی فضایی ایجاد میکنند که فقط یادآور سیاهترین لحظههای زندگی است. گاهی سرخوشی کوتاهی با حسی گس و بعضی وقتها غمی سرخوش که به پوچی میزند. برخی قطعات برای بعضی مخاطبانشان هیچ معنایی ندارد و برای برخی دیگر تبدیل به بخش مهمی از علاقهشان به داماهی میشود. داماهی عین زندگی است از شادترین و سرزندهترین حالات انسانی تا پوچی و مرگ. گاهی چند آکورد ساده هم برای ترانههایشان کافی است و گاهی هارمونیهای ساده معمول جواب کارشان را نمیدهند تا جایی که پیچیدگیهای ریتم و هارمونی مخاطب را از ترانه هم جدا میکند.
داماهی به واسطه اعضایش با موسیقی جنوب و «جَز» گره خورده اما تمام داشتههایش را داخل ظرف و بسته بندی جدید خودش میریزد. در عمل آنها «جزبندری» ویژه خود را ارائه میدهند. داماهی محتواهای متضاد را در دل خودش جای میدهد و تبدیل به صدایی یکپارچه میکند. بعد از آلبوم اولشان خیلیها فکر میکرند ایدهی استفاده از آثار منصفی تنها برگ برنده گروه است و موفقیتشان تکرار نخواهد شد. اصولا خودشان هم نمیدانستند که قرار است برای آلبوم دوم چه کاری انجام دهند. حتی نمیدانستند ایده استفاده از اشعار بندری را ادامه میدهند یا سراغ کلام فارسی میروند. عاشقانههایشان بیشتر میشود یا سراغ ترانههای اجتماعی و اعتراضی میروند. در نهایت داماهی با اضافه شدن دو ترانهسرا یعنی احسان گودرزی و محمود طلوعی راحتتر راهش را پیدا کرد. آنها مفاهیمی عاشقانه را در کالبدی اجتماعی ریختند و مفاهیم اجتماعی در کالبد عاشقانه. از طرفی هم اشعار بندری را کنار نگذاشتند.
اما برگ برندهی داماهی نه آلبوم اولش است و نه آلبوم دومش. نه فراگیری بیش از حد «دیوانه» است نه نگاه اجتماعی «جاده لغزنده» و نه حتی اشعار ابرام. نه دانش و تکنیک حمزه یگانه و دارا دارایی برگ برنده آنها بوده و نه صدای خاص رضا کولغانی یا نبوغ ابراهیم علوی. داماهی حالا پس از انتشار آلبوم دومش نشان داده که به صدای منحصر به فرد خودش رسیده و این امضا در صدادهی چیزی نیست که هر گروهی به راحتی بدست بیاورد. این خروجی جایی ارزشمندتر میشود که کلی المان بیربط و با ربط کنار هم قرار میگیرد تا این پکیج صدایی ساخته شود.
همه آنچه به تنهایی برگ برنده داماهی نیست در ساخته شدن این امضای صدایی نقش دارد. جالب اینجاست که این صدا در قطعاتی با تنظیمهای خلوتتر مثل «بارکو» هم وجود دارد و در قطعاتی با تنظیمهای پیچیدهتر مثل «سوپراستار» هم هست. البته که قطعا این امضا میتواند دقیقتر شود و حتی تبدیل به الگویی ایرانی_غربی شود؛ الگویی که میتواند نمایندهی ایران در فستیوالهای وُرد موزیک جهان باشد.
با این مقدمه مصاحبه مفصل با رضا کولغانی و دارا داریی را ببینید. سعی کردیم در رابطه با آلبوم جدیدشان یعنی در من برو شکار بیشتر واکاوی کنیم. از تاثیرات موسیقی جز و بندر در کارشان بپرسیم. روش انتخاب ترانههایشان و حضور تهیه کننده کنار گروه را بررسی کنیم. و در نهایت در سوالی کلیشهای از آینده گروه بپرسیم.